مقاله بیماری الزایمر تحت فایل ورد (word)
مقاله بیماری الزایمر تحت فایل ورد (word) دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله بیماری الزایمر تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بیماری الزایمر تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله بیماری الزایمر تحت فایل ورد (word) :
بیماری الزایمر
مقدّمه
بیماری آلزایمر یکی از پیچیده ترین بیماریهای مغزی محسوب می شود. تشخیص صددرصد این بیماری فقط بعد از مرگ بیمار و با نمونه برداری از مغز می باشد، و در این حال ، متخصص قادر به شناسایی سلولهای تخریب شده بوده و با تجزیه و تحلیل در آزمایشگاه ، تشخیص بیماری حاصل می گردد. بیماری آلزایمر بسیار آرام پیشرفت می کند و بسیاری با این بیماری دنیا را وداع می گویند بدون اینکه از بیماری خود مطلع باشند. در عین حال عده دیگری دارای علایم و نشانه های
آلزایمر بوده ، ولی عملاً به این بیماری مبتلا نبوده و به اشتباه تحت مداوای آلزایمر قرار می گیرند. فراموشی که اولین نشانه آلزایمر می باشد حتماً دلیل آلزایمر نیست ولی متأسفانه تمایز و درک و تشخیص بیماری کاری بسیار مشکل می باشد. در خلال این کتاب خواننده با این معضل (مشکل ) آشنا خواهد شد. اِشکال مهّم دیگر این است که چون بیماری آلزایمر در سنین بالا شروع می ش
ود، بیمار با سایر بیماریها نیز در این دوره سنی مواجه است . ترکیب انواع بیماری ها، کار شناسایی بیماری آلزایمر را سخت تر می سازد.
از هر یکصد نفر آمریکائی بالای سن 65 سال دو نفر به این بیماری مبتلا می باشند و هر چه سن بالاتر می رود احتمال ابتلا به این بیماری هم افزایش می یابد و حتی از هر یکصد آمریکائی بالای 85 سال 20 نفر به این بیماری مبتلا می شوند. در هندوستان از هر یکصد نفر هندی بالای 65 سال فقط یک نفر به این بیماری مبتلا می گردد. عوامل مختلفی در ابتلا به این بیماری در فصول مختلف این کتاب معرفی خواهند شد که فاکتورهای فرهنگی و اجتماعی را در بر می گیرند.
زندگی ماشینی ، تغذیه ، فعالیت های فیزیکی ، فعالیت های فکری و مغزی و ت
فاوتهای فرهنگی می توانند تا حدودی بر میزان ابتلا به این بیماری تأثیر بگذارند. علیرغم افزایش متوسط سن در کشورهای پیشرفته ، بیماریهای گوناگون نیز بشدت افزایش یافته اند. عوامل افزایش این بیماری ها در کشورهای اروپائی و آمریکائی در نوع تغذیه و کاهش فعالیت های بدنی و فکری معرفی شده اند. به نظر متخصصین ، چشم انداز آینده در آمریکا بسیار نگران کننده می باشد. مطالعات بسیار نشان می دهد که تا 50 سال آینده تعداد افراد مبتلا به بیماری آلزایمر سه برابر خواهد شد. هزینه متوسط برای هر بیمار در حال حاضر 150 هزار دلار تخمین زده شده است که حتی تا 450 هزار دلار در آینده پیش بینی می شود. اکثر بیماران مبتلا به
آلزایمر در خانه سالمندان نگهداری شده و هزینه فوق العاده ای بر گردن دولت و خانواده ها می گذارند. در کشورهای در حال توسعه که خانه سالمندان چندان مورد علاقه نبوده و سازمانهای دولتی نیز چندان شرکتی در نگهداری بیماران مُسن مبتلا به آلزایمر را ندارند، خانواده ها به تنهایی مسئول عزیزان خود بوده و حفظ و نگهداری بیمار بر گردن فرزندان و نزدیکان فرد مبتلا می باشد. خواننده محترم در خلال این کتاب راههایی را پیدا خواهد کرد که کمک بسیار مؤثری در کاهش احتمال ابتلا به بیماری را نشان خواهند داد.
این کتاب سعی در معرفی این بیماری به زبان ساده نموده و راههای شناخت بیماری و فاکتورهای جلوگیری کننده از بیماری را به خواننده معرفی می نماید و امید است که قبل از غالب شدن بیماری تا حد ممکن بتوان از آن جلوگیری نمود.
هدف از این کتاب این است که دانش پژوهان و بیماران و اطرافیان آنها را نسبت به این رشته آشنایی بیشتری داده و کمکی در درک این بیماری پیچیده برای خواننده محترم بوجود آورده باشد. بیماری آلزایمر یکی از زجرآورترین بیماریها بوده و با آن از هر دو بُعد شخصی و علمی نسبتاً آشنائی دارم . مرحوم پدرم به این بیماری مبتلا بود و تجربه شخصی حقیر به عنوان یکی از اطرافیان بیمار باعث شد که دست به ترجمه و تألیف این کتاب بزنم . بیماری آلزایمر مانند یک تیغ دو لبه می ماند یک لبه بیمار را زخمی می کند و لبه دیگر اطرافیان بیمار را، مخصوصاً وقتی بیمار، عزیزِ انسان باشد دیدن ناتوانی و ترس و سایر موارد بحث شده در گرامی ترین فرد زندگی مان کر ساده ای نیست مخصوصاً زمانی که احساس کنیم که آینده روشنی در مقابل ما نیست . خداوند انشاالله به کلیه افرادی که به بیماران آلزایمری رسیدگی و کمک می کنند توفیق عنایت نموده و بیماران را شفای خیر دهد.
بیماری آلزایمر چیست ؟
دکتر آلواس آلزایمر در سال 1906 این بیماری را در آلمان کشف نمود و به این دلیل بیماری آلزایمر به نام ایشان ثبت شده است .
بیماری آلزایمر قابل پیش بینی نمی باشد و تأثیر مشخصی بر روی مغز می گذارد. گاه بیماران مبتلا به این بیماری دیوانه محسوب می شده و هنوز هم محسوب می شوند. چون اطلاعات علمی راجع به این بیماری فقط در 20 سال گذشته پیشرفت نموده هنوز گرو
ههای کثیری با این بیماری آشنا نبوده و رفتارهای ناهنجار بیماران را به ناراحتی روانی ترجمه کرده و آنان را بیماران روانی می نامند. بیماران آلزایمری ممکن است حرکتها و رفتارهایی مانند مزاحمت ، عدم اطمینان ، عدم قدردانی ، نامهربانی ، خصومت با نزدیکان و اطرافیان داشته باشند. بیماران آلزایمر بیمار مغزی هستند بدین معنی که سلولهای مغزشان در حالت تخریب و معدوم شدن است و نتیجتاً طرز فکر و رفتار آنها تغییر کرده و تحت کنترل آنها نیست
، و چون کنترلی بر روی بیماری خود ندارند قادر به تمایز خوب و بد، صحیح و غلط نبوده و ممکن است به راحتی نزدیکترین فردی که برایشان خدمتی انجام می دهد را رنجانیده و حتی پرخاشگری نمایند.
یک بیمار می گوید “وقتی سعی می کنم حرفی بزنم اول فکر می کنم چه می خواهم بگویم ولی کم کم لغات می چرخند و دور و دورتر می شوند و از دسترس م
ن خارج می گردند و نمی توانم آنها را برگردانم و عصبانی می شوم “. یک بیمار دیگر که در طول سه سال گذشته هر روز صبحانه و چای برای شوهرش روی میز می چیند، در صورتی که شوهرش 20 سال است که دار فانی را وداع کرده است .
برای اطرافیان این نوع رفتارها گاه خنده دار است و گاه باعث تمسخر و بی احترامی به فرد بیمار می شود. در فصول آینده خواننده متوجه خواهد شد که با این بیماری باید بطور جدی برخورد نماید و جایی برای بی تفاوتی وجود ندارد.
آلزایمر در طول تاریخ
تاریخ آشنایی با آلزایمر بسیار کوتاه است و تحقیقات در مورد آن حدوداً در 20 سال گذشته آغاز گردیده است [ 1 ] . در کتابهای تاریخی مصریها سابقه این بیماری در سه هزار سال پیش مورد بحث قرار گرفته است ، البته بعنوان کم حافظه گی و فراموشی . در کتاب مذهبی Maxims of Ptab the Holy به میزان قابل ملاحظه ای راجع به بیماری فراموشی بحث شده ، جالینوس در 1100 سال پیش تمایز بین فراموشی و نارسایی روحی را بیان می کند.
فلاسفه و نویسندگان راجع به بیماری پیری مطالبی را متذکر شده اند. شکسپیر از پیری بعنوان دوره بچگیِ مجدد و فراموشی یاد می کند. افلاطون در نوشته های خ
ود اشعار می دارد که افراد پیر مسئول جنایات و کارهای خلاف خود نیستند. همانطور که قبلاً ذکر گردیده قرنها بیماری آلزایمر عنوان بیماری روحی و روانی مورد نظر بوده تا اینکه در سال 1906 دکتر آلزایمر از مغز خانمی بعد از مرگش نمونه برداری کرد و کم حافظه گی و فراموشی ایشان را از نظر آسیب شناسی مورد بحث قرار داد و به این نتیجه رسید که ایشان از یک بیماری ناشناخته رنج می برده است [ 2 ] .
نخستین آشنایی با بیماری آلزایمر
خانم بیماری که از کم حافظه گی و فراموشی رنج می برد توسط شوهرش به دکتر آلزایمر معرفی می شود. شکایت شوهر از خانمش این است که همسر ایشان وی را به کارهای خلاف محکوم می کند و معتقد بوده که شوهرش به او خیانت می کند و هر چه کار غیرمعقول است توسط شوهرش انجام می شود. دکتر آلزایمر با بررسی وضع جسمی و روحی آن خانم بیمار به این نتیجه می رسد که ایشان از دنیای واقعی فاصله پیدا کرده است . قبلاً اشیاء را می شناخت در حالیکه اکنون آنها را نمی شناسد و نام آنها را به یاد نمی آورد. بیمار گاه ساکت بود و حرف نمی زد و مطابقت فکر و حرفی را از دست می داد. تکرار مکررات و تکرار یک سئوال بطور مرتب و عدم درک جواب باعث این شد که دکتر آلزایمر با خود بپندارد که این بیمار از نارسایی جسمی یا عضوی رنج می برد و سئوالی که دکتر آلزایمر با آن مواجه شد این بود که آیا این خانم دچار مسئله مغزی یا بدنی است ؟ پاسخ به این سئوال و سئوالات دیگر که دکتر آلزایمر با آن مواجه بود چند سال بعد که بیمار فوت کرد جواب داده شد و کشف بزرگ دکتر آلزایمر درهایی را به طرف این بیمار باز کرد که بعداً سایر متخصصین تا امروز با این بیماری دست و پنجه نرم می نمایند.
دکتر آلزایمر با استفاده از میکروسکوپ قسمتی از مغز بیمار را بعد از فوت مورد مطالعه قرار داد. ایشان می نویسند “با بررسی سلولهای مغزی بیمار دلایلی کشف شده که نمایانگر بیماری ناشناخته ای است که می تواند باعث رفتارها و افکار غیرطبیعی بیمار محسوب گردد”. وی آثار غیرطبیعی در مغز زن بیمار را، علت عدم هماهنگی فکری و عملی فرد دانسته و فراموشی را مانند سایرین در آن زمان زاییده پیری و افزایش سن نمی داند و شروع به بررسی فیزیکی مغز بیمار می کند. با توجه به سن بیمار (50 سالگی ) و آثار زودرس فراموشی دکتر آلزایمر بدنبال عاملی غیر از سن و سالمندی بود که بتواند مسئله را توجیه کند.
پولک های آمیلوئید، گره های رشته ای در مغز
دکتر آلزایمر در بین سلولهای مغز بیمارش ترکیب مخصوصی را یافت که آن را “Peculiar Formations” نامید و همچنین در داخل سلولهای مغز دسته های فشرده ای را مشاهده نمود که آن را دسته متراکم نام نهاد. ترکیب این دو نوع یافته غیرطبیعی در مغز بیماران آلزایمری تا سال 1980 چندان واضح نبوده و علت بیماری آلزایمر را چندان مشخص نمی نمود. بعد از تاریخ ذکر شده دانشمندان و محققین توانستند نکات بسیار جالبی را در این مورد ذکر نمایند “Peculiar Formations” که بین سلولها توسط دکتر آلزایمر یافت شده بود. امروزه در بین متخصصین پولک های آمیلوئید نامیده می شود [ 3 ] . آمیلوئید نوعی پروتئین است که با سلولهای مرده و در حال مرگِ مغز ترکیب می شود و ترکیب این پروتئین با سلولهای مرده را پولک های آمیلوئید می نامند (شکل شماره 1). این پولک نه تنها مانع از ارتباط بین سلولهای عصبی طبیعی
می شود، بلکه باعث تخریب سلولهای اطراف خود می شود که نتیجتاً باعث سردرگمی محققین شده که آیا این پولک ها عامل آلزایمراند و یا نتیجه آن هستند [ 4 ] .
در مورد یافته غیرطبیعی دیگر “Dense Bundles” که در داخل سلولهای مغزی توسط دکتر آلزایمر مشاهده شده بود. امروزه محققین دریافته اند که ترکیبی از سای رشته ای – عصبی شناخته می شود (شکل 1-1). ازدیاد و رشد این ترکیب باعث معدوم شدن سلولهای مغزی شده که با نوع پولک متفاوت می باشد. در جایی که تصور می شود پولکها از خارج به سلولهای طبیعی حمله می کنند، Tangle ها تخریب خود را از داخل سلول انجام می دهند.
آنها نه تنها باعث تخریب داربستی می شوند که سلول های عصبی بر روی آنها تکیه کرده اند بلکه مسیر تغذیه سلولی ، از جسم سلول عصبی به آکسون یا رشته بلند سلول عصبی را معدوم می سازند. این فعالیت تخریبی نه تنها رابطه اطلاعاتی بین سلول ها را از بین می برد بلکه باعث گرسنگی و مرگ سلول ها می شود [ 4 ] .
تغییرات در سلول های عصبی مغز
پولک ها و گرهک ها تنها عوامل آسیب رسان در آلزایمر نیستند،
تخریب سلولهای مغز در اثر آنها باعث می شود میانجی های عصبی در انتهای رشته های عصبی تولید نشود. این مواد در حالت طبیعی ، پیام عصبی را از یک سلول عصبی به سلول عصبی دیگر منتقل می کنند. بدون وجود میانجی های عصبی ، نه تنها ارتباط بین آنها از بین می رود، بلکه سلولهای سالم اطراف رو به معدوم شدن و تخریب می گذارند. چرا که سلول های مغزی همانند همه سلول های عصبی بدن برای ادامه حیات باید فعال باشند و این فعل و انفعالات سدی برای فعالیت آنها می باشند.
در نتیجه این تغییرات ، چرخه معیوبی در مغز بیمار به وجود می آید، کاهش سلولهای عصبی باعث کاهش میانجی های عصبی می شود و آن نیز به نوبه خود منجر به تخریب گسترده تر سلولهای عصبی می شود. دکتر کافر از دانشگاه پتزبورگ [ 5 ] می نویسد که فقط با افزایش میانجی های عصبی نمی توان جلوی روند بیماری آلزایمر را گرفت بلکه باید جلوی مرگ سلولهای تولید کننده میانجی عصبی را بگیریم . این مسأله در فصلهای بعدی مورد بررسی بیشتر قرار خواهد گرفت .
علایم بیماری آلزایمر و طیف آن در مبتلایان
در قسمت قبل درباره تغییرات غیرطبیعی در مغز بیماران صحبت کردیم ، اکنون سوآل این است که آیا علایم بیماری آلزایمر در بیماران گوناگون ، مشابه است و آیا می توانیم با مشاهده رفتار و اعمال بیمار، بیماری آلزایمر را تشخیص دهیم ؟ پاسخ قدری پیچیده و مشکل است . زیرا علایم بیماری نه تنها از فردی به فرد دیگر متفاوت است بلکه حتی در یک فرد هم بستگی به مرحله بیماری و شدت فرآیندهای بیماری زا دارد. دکتر برانت می گوید که علیرغم تشابهات سالهای آخر عمر بیمارن ، علایم و نشانه های بیمار در هر فرد منحصر به فرد بوده و الگوی یکسانی برای تشخیص آنها وجود ندارد. علت تفاوت در آثار بیماری ، وجود تفاوت و پیچیدگیهای مغز و روح افراد و شدت و ضعف بیماری می باشد. دکتر برانت می گوید روند آسیب در بیماری آلزایمر از قسمت هیپوکامپ مغز شروع می شود. هیپوکامپ قسمتی از مغز است که مسؤول نگهداری اطلاعات مربوط به حافظه کوتاه مدت می باشد و نقش مهمی در یادگیری دارد. معمولاً بیماری آلزایمر از این قسمت آغاز شده و با درگیر کردن سایر قسمتهای مغز در صحبت کردن ، خواندن ، محاسبه ، تصمیم گیری ، و هماهنگی حرکات بدن نیز اختلال ایجاد می کند. سیر بیماری همیشه به یک منوال نیست و از فردی به فرد دیگر متفاوت است . گاهی عوارض بیماری بسیار ضعیف و گاه بسیار شدید است . گاهی سیر بسیار سریع داشته و ظرف 3 سال منجر به مرگ می شود، در موارد دیگر ممکن است فرد مبتلا، تا 20 سال یا بیشتر به زندگی خود ادامه دهد. قابل ذک
ر است که معمولاً بیماری آلزایمر علت مستقیم مرگ نیست بلکه زمینه مرگ بیمار را در اثر علل دیگر، آماده می کند.
مطالعات نشان داده اند که به طور کلی ، متوسط زندگی مبتلایان از 5/8 تا 8/10 سال بعد از شروع بیماری می باشد و این رقم ، رابطه مستقیم با سن بیمار در زمان ابتلا دارد [ 7 ] . دکتر سیندر می نویسد چون خصوصیات این بیماری در هر فرد، متفاوت ا
ست ، پس سیر آن متغیر و نامشخص است ، به علاوه نمی توان یک نقطه زمانی معینی برای شروع بیماری در نظر گرفت و تغییر و تحولات مغزی بیماران طی سالها صورت می گیرد تا آنکه آثار بیماری ظاهر شود. بنابراین نمی توان نقطه شروع بخصوص برایای تشخیص می توان در نظر گرفت . این علایم اگر مکرّر دیده شوند، می توانند شک ما را به وجود بیماری برانگیزاند، اما اگر فردی فقط یک بار به طور اتفاقی کفش خود را در یخچال گذاشت (!) دلیل بر وجود آلزایمر نیست . اگر فردی مرتب اشیاء را در جای معمول خود نگذارد تازه جای شک به وجود می آید و باید از نظر آلزایمر بررسی شود.
فراموشی
اولین اثر این بیماری فراموشی است . البته همیشه فراموشی در سن بالا دلیل بر آلزایمر نیست . فراموشی از همان مراحل اولیه آلزایمر قابل توجه بوده و با پیشرفت بیماری شدیدتر می شود. بیمار مبتلا به آلزایمر ممکن است اشیا را جابجا بگذارد، وعده ملاقات را فراموش کند، داروهای خود را مصرف نکند، و یک سوآل را مرتباً تکرار نماید، حتی اگر لحظاتی قبل سوآل را مطرح نموده باشد.
با پیشرفت بیماری ، نارسایی های حافظه شدیدتر شده به حدی که بیمار به طور مکرّر نام اطرافیان ، فرزندان ، و مراقبان خود را فراموش می کند؛ اشیای منزل را به یاد نمی آورد و مرتب درباره آنها سوآل می کند؛ امور ساده شخصی مانند مسواک زدن ، بستن بند کفش و پوشیدن لباس را فراموش می کند. شدّت و حدّت این فراموشی ها زنگ خطری برای مراقبان بیمار می باشد.
مشکلات تکلم و بیان
بتدریج که حافظه کوتاه مدت ضعیف تر و کم کم محو می شود، بیمار توانایی به یاد آوردن لغات مناسب برای جمله بندی را از دست می دهد. توانایی نگهداری زنجیره افکار و ترتیب جملات نیز در بیمار مختل می شود، به طوری که گاه بیمار در جمله سازی درمانده می شود. وقتی که بیمار متوجه اشتباه خود در جمله بندی می شود سعی می کند کمتر ص
حبت کند و معمولاً می گوید: “فراموش کردم چه می خواستم بگویم “. خواننده محترم باید به خاطر بسپارد که با افزایش سن ، اکثر افراد سالم ، گاه جمله یا مطلبی را فراموش می کنند ولی بعداً آن را به یاد می آورند. امّا بیماران آلزایمری جمله یا مطلب فراموش شده را دیگر به یاد نمی آورند و این باعث عصبانیت و افسردگی بیمار می شود.
لازم به ذکر است که هر نوع فراموشی زاییده آلزایمر نبوده و حتی افراد کاملاً سالم ، در شرایط خاص روحی و روانی یا هنگام خستگی دچار فراموشی می
به موازات کاهش توانایی تکلم و بیان ، توانایی خواندن نیز کاهش می یابد. دلیل آن روشن است ، چون قدرت تمرکز فکر کاهش یافته ، بیمار قادر به نگهداری اطلاعات به مدت لازم نیست و چون نمی تواند جمع بندی کند، توانایی استفاده از اطلاعات را از دست می دهد. می دانیم که “خواندن ” و “نوشتن ” نیاز به تمرکز دارند و هر دو برای بیماری که ارتباط منطقی بین زنجیره تداعی های افکار خود را از دست داده بسیار دشوار می شود. وقتی بیمار احساس می کند خواندن برایش سخت شده و نمی تواند معنی جملات را دریابد، از خواندن و نوشتن فاصله می گیرد و این خود باعث تشدید بیماری می شود.
اشکال در محاسبه
جمع و تفریق و کارکردن با اعداد، احتیاج به حافظه دارند. بیماران مبتلا به آلزایمر به دلیل نقص حافظه و فراموشی ، توانایی تفکر انتزاعی را از دست می دهند و در نتیجه دچار مشکل در محاسبات عددی می شوند و نگهداری حساب بانکی ، زمان ملاقات ها، تقویم و ساعت برایشان مسأله ساز می شود.
ضعف تصمیم گیری
از آنجا که برای تصمیم گیری و قضاوت درباره مسائل و درک رابطه تصمیم با نتیجه آن باید از حافظه کمک گرفت ، بیماران آلزایمری در این مسائل نیز دچار مشکل می شوند. ممکن است در وسط تابستان ، کت زمستانی یا پالتو بپوشند و رابطه فصل با لباس را درک نکنند، یا چک بی محل بنویسند، یا رفتار پرخاشگرانه بدون توجه به نتیجه آن داشته باشند که متأسفانه گاه اطرافیان دست به رفتار متقابل می زنند.
عدم اشراف به زمان و مکان
بیماران آلزایمری دچار اشکال در درک زمان و فضا هستند، زیرا حافظه نقش مهمی در هماهنگی با محیط و آشنایی با آن ایفا می کند. این بیماران که دچار نقصان حافظ
ه هستند، گاه حتی در منزل خود گم می شوند یا برای وارد شدن به ماشین سر خود را خم نمی کنند.
عدم تشخیص اطرافیان
یکی از علایم بسیار آزاردهنده ، فراموش کردن اسامی اطرافیان یا بستگان می باشد. این آزار دوجانبه است . اطرافیان و مخصوصاً مراقبین بیمار از اینکه توسط بیمار شناخته نشده و از زحمات آنها قدردانی نمی شود رنج می برند و بی اطلاعی از شرایط فکری بی
مار می تواند این مشکل را تشدید کند.
از دست دادن علاقه و لذت
بیماران احساس می کنند به علت افت مهارتهای فکری و ناتوانی و نقصان حافظه دیگر به درد جامعه نمی خورند و شوق و علاقه خود را به زندگی و هر چیز جالبی از دست می دهند. آنان تفریحات را بی معنی دانسته و حتی رابطه با دوستان را فراموش می کنند یا بی اهمیت می انگارند. تداوم این رفتارها باعث افسردگی شده که به نوبه خود باعث تشدید بیماری آلزایمر می شود.
افکار هذیانی
در ابتدای بیماری ، افکار بدبینانه هذیانی چندان دیده نمی شود ولی بتدریج که با پیشرفت بیماری ، فرد توانایی ربط دادن نتایج را به رویدادها از دست می دهد، افکار هذیانی بر وی مستولی شده و شکاک و بدبین می شود. مثلاً احساس می کند در حال دزدیدن اموالش هستند یا همسرش به وی خیانت می کند و یا دکتر یا مراقبش در فکر آزار وی هستند.
مشکلات جنسی
مطالعات علمی هنوز نتوانسته اند علل کاهش یا افزایش تمایلات جنسی را توضیح دهند ولی اکثر این بیماران دچار کاهش میل جنسی می شوند.
کاهش هماهنگی در حرکات اندامها
تبادل اطلاعات بین سلولهای عصبی مغز، اعصاب بدن و عضلات ، حرکت بدن را امکانپذیر می کند. اگر این مبادلات در اثر معیوب شدن سلول های مغز مختل نشود، هماهنگی حرکات بدن تحت تأثیر قرار می گیرد. عدم هماهنگی ، با پیشرفت بیماری تشدید می شود. زمانی که هماهنگی بین دستورات مغز و حرکت اندام مختل می شود، لباس پوشیدن ، غذا خوردن ، نوشتن ، رانندگی و تقریباً تمامی اعمال جسمی فرد دچار اشکال شده و بیمار محتاج کمک دیگران می شود.
کاهش حس بویایی
هر چند کاهش حس بویایی در افرادی که مبتلا به آلزایمر نیستند نیز دیده می شود اما این علامت در کنار سایر علایم آلزایمر، اهمیت خاصی برای تشخیص بیماری پیدا
می کند.
تغییرات شخصیتی
از آنجا که آلزایمر عملکرد مغز را تغییر می دهد، شخصیت فرد نیز ممکن است دستخوش تغییر شود. فردی که قبلاً پرتحرک و شاداب بوده ممکن است گوشه گیر ش
ود. افراد گوشه گیر و خجالتی ممکن است تبدیل به افرادی پرخاشگر و ناآرام شوند. هم آسیب دیدگی مغزی و هم فشارهای روانی ممکن است علت این تغییرات باشند. این تغییرات برای افراد خانواده یا دوستان قابل درک نیست ، بخصوص در اوایلی که هنوز بیماری جنبه رسمیت پیدا نکرده است ممکن است اطرافیان ، رفتار بیمار را مسائل شخصی قلمداد کنند.
دشواری در قبول تشخیص آلزایمر و عواقب ناشی از آن
ترس از عواقب تشخیص آلزایمر ممکن است باعث شود بیمار و اطرافیانش به سختی به این تشخیص تن در دهند. فرد بیمار علیرغم آگاهی از این که مبتلا به آلزایمر است ، ممکن است با بی میلی کامل ، تشخیص را بپذیرد یا اصولاً منکر آن شود. خانواده بیمار از ترس درمان ناپذیر بودن آلزایمر ممکن است با بی میلی آن را قبول کنند یا اصلاً منکر وجود بیماری در فرد مورد نظر شوند. آنان از ترس آبرو، طوری با مسأله برخورد می کنند که گویی هیچ مسأله ای وجود ندارد یا سعی می کنند فشارهای وارد بر خود را پنهان کنند. گاه این پنهان کاری تا آنج
ا ادامه می یابد که به یک بحران مانند آتش سوزی در اثر خاموش نکردن اجاق گاز یا تصادف و امثالهم می انجامد و تازه آن وقت ، بیمار و بیماری را به طور واقعی مورد توجه قرار می دهند. دکتر کان می گوید که مسأله وقتی شدیدتر می شود که خود بیمار سعی د
ر پنهان کردن بیماری می کند. بیمار تمام انرژی خود را برای گول زدن اطرافیان به کار می گیرد تا ثابت کند که هنوز همان آدم قبلی است ، تا بدین ترتیب آبروی خود را در بین دوستان و آشنایان حفظ کند.
اکثر بیماران آلزایمری قادراند ناتوانی های خود را حتی تا سالها پنهان کنند، زیرا نمی خواهند بستگان یا همسر از بیماری آنها اطلاع یافته و نگران شوند. آنان حتی المقدور پرهیز می کنند یا سعی می کنند راجع به رویدادهای سالهای دور صحبت کنند، در این حالت آنها می توانند از حافظه درازمدت خود که سالم مانده استفاده کرده و وارد بحث و گفتگو شوند. دکتر کان می گوید که گاه این گول زدنها غریزی هستند و بیمار ناخودآگاه به آنها متوسل می شود تا بتواند با نیازهای اجتماعی خود کنار بیاید. به هر حال هر انسانی سعی می کند مانع از خجالت زدگی خود شود و زندگی روزانه خود را ادامه دهد. متأسفانه آلزایمر آخرین مایه افتخار یک انسان را که شرف و آبرو است ، از وی می گیرد.
بیماری آلزایمر و مرگ
بیماری آلزایمر مستقیماً باعث مرگ بیمار نمی شود ولی به طور غیرمستقیم زمینه مرگ در اثر عوامل دیگر را فراهم می کند. در طول 100 سالی که از کشف این بیماری می گذرد، تاکنون حتی یک نفر از این بیماری نجات پیدا نکرده است . در آخرین مرحله بیماری ، به قدری آسیب دیدگی مغز پیشرفت می کند که کنترل ساده ترین اعمال اعضای بدن را از دست می دهد. دستگاه ایمنی که باید بدن را در برابر عفونت ها و سرطان حفاظت کند از کار می افتد. مغز حتی قادر به تعیین و تنظیم نیازهای خود به مواد مغذی و مایعات نبوده و گاه بیماران آلزایمری از گرسنگی فوت می کنند، درست مانند یک کشتی بدون ناخدا که بدون کنترل روی آب حرکت می کند و سرانجام با یک صخره تصادم می کند. گاهی بی تحرکی و فقدان فعالیت جسمی باعث
سکته قلبی و مغزی می شود. در اغلب موارد، فعالیت قلب و دید دچار اختلال می شود و سوء تغذیه زمینه مساعد برای ابتلا به سایر بیماریها را فراهم می کند. بیمارانی که در اوایل شروع بیماری آلزایمر فوت می کنند، اغلب دچار سوانحی از قبیل تصادف در خیابان و سقوط از پله شده اند [ 9 ] .
عوامل مسبب بیماری آلزایمر
مکانیسم ایجاد آلزایمر هنوز کشف نشده و دانش ما در این زمینه بسیار ابتدایی است . پاره ای عوامل سببی معرفی شده اند که هنوز صددرصد اثبات نشده اند. سرطان و بیماریهای اکثراً قابل پیش بینی بوده و علل آنها تقریباً مشخص شده اند، اما سیر پیچیده آلزایمر و نقش داشتن عوامل گوناگون باعث شده تا بسیاری از جنبه های آن ناشناخته باقی بماند [ 10 ] .
با توجه به مطالعاتی که در 20 سال گذشته در امریکا، اروپا و ژاپن صورت گرفته ، دکتر کافر معاون پژوهشی دانشگاه پیتسبورگ اظهار داشته اند اگر بتوانیم با همین سرعت حرکت کنیم به زودی موفقیت های زیادی به دست خواهیم آورد. دکتر کافر عوامل مسبب بیماری را به دو گروه مؤثر (که نقش مؤثری در ایجاد بیماری دارند) و نامعیّن (که میزان تأثیر آنها هنوز معلوم نشده ) تقسیم می کند.
عوامل کمکی برای ابتلا به آلزایمر
وجود عوامل زیر صددرصد دلیل بر ابتلا به بیماری آلزایمر نمی باشند بلکه در شرایط خاصی ، این عوامل به تنهایی یا با کمک هم می توانند زمینه ابتلا به آلزایمر را فراهم کنند.
سن بالا
با بالارفتن سن ، احتمال ابتلا به این بیماری زیادتر می شود، هر چند مواردی از ابتلا در سن پایین و حتی 30 سالگی دیده شده که بیشتر ناشی از عوامل ژنتیکی (وراثتی ) می باشد. بیماری آلزایمر غالباً در سن بالای 65 سالگی دیده می شود. در حال حاضر در امریکا، ده درصد افراد بالای 65 سال مبتلا به این بیماری بوده و پنجاه درصد افراد بالای 85 سال از آلزایمر رنج می برند. پیش بینی می شود که با توجه به بالارفتن سن در امریکا، میزان شیوع بیماری در 50 سال آینده ، 3 برابر شود [ 11 ] .
سابقه بیماری در خانواده
احتمال بروز در بستگاه درجه اول فرد بیمار زیاد است ، مگر آن که تدابیر پیشگیری را از قبل به کار ببندند. خطر ابتلا در بستگان درجه اول به دو برابر افراد معمولی می رسد، اما با سالم نگه داشتن محیط زیست و تغذیه می توان این احتمال را کاهش داد [ 12 ] .
سابقه ضربه مغزی
مغز انسان توسط جمجمه و مایع مغزی ـ نخاعی حفاظت می شود. بسیاری از ورزشکارانی که دچار ضربه سر شدید می شوند، مانند مشت بازان یا سوانحی که در سایر ورزشها رخ می دهد، دچار فراموشی بیمارگون می شوند و احتمال ابتلا به آلزایمر در آنها زیادتر است [ 13 ] . میزان تأثیر ضربه مغزی در بروز آلزایمر نامعلوم است امّا توجه به این عامل ، لزوم استفاده از کلاه ایمنی را برای ورزشکارانی که سرشان در معرض ضربه است ، خاطرنشان می سازد.
کلمات کلیدی :